جمعه , ۳ اسفند ۱۳۹۷
حسینیه شهید عقیدی توسط خادمین هیئت محبان امیرالمومنین علی (ع) ساخته شد (هیئت به حسینیه انتقال پیدا کرد)شهرستان گرگان کوی انقلاب خیابان نهضت بین نهضت 6 و 8
دوست، همدم تنهایی هاى انسان، شریک غمها و شادی ها، بازوى یارى رسان در نیازمندی ها، تکیه گاه انسان در مشکلات و گرفتاری ها ومشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است.
از قدیم گفته اند: هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار.
دوست، همدم تنهاییهاى انسان، شریک غمها و شادیها، بازوى یارى رسان در نیازمندی ها، تکیه گاه انسان در مشکلات و گرفتاریها ومشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است.
بعضى از مردم، به خاطر خصلت هاى خودخواهانه یا توقعات بالا یاتنگ نظرى یا سختگیرى یا دلایل دیگر، نمى توانند براى خود، دوستى برگزینند و از «تنهایى» درآیند. این به تعبیر حضرت امیر(ع) نوعى ناتوانى و بى دست و پایى است.
هم دوست یافتن، «هنر» است، هم دوست نگه داشتن، هم دوستی هاى تعطیل شده و به هم خورده را دوباره پیوندزدن و برقرارساختن. على(ع) مى فرماید:
«اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان، و اعجز منه من ضیع من ظفربه منهم»; (۱) . نهج البلاغه – حکمت ۱۲
ناتوانترین مردم کسى است که از دوستیابى ناتوان باشد. ناتوانتر ازاو کسى است که دوستان یافته را از دست بدهد و قدرت حفظ آنها رانداشته باشد.
تامل در اینکه چه خصلتها و برخوردها و روحیه هایى سبب مى شود انسان، دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند، یا آنکه ازآغاز، نتواند دوستى براى خویش بگیرد، ضرورى است.
سعدى گفته است: «دوستى را که به عمرى فراچنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند.».
همرنگ و هماهنگ
دوستان هر کس، مبناى قضاوت دیگران نسبت به اخلاق و شخصیت و افکار او است. بعلاوه، تاثیرپذیرى انسان از دوستان، درسنین مختلف، چه کودکى، چه جوانى و چه حتى میانسالى، بسیاراست. از اینرو دقت در گزینش «دوست موافق»، به سلامت اخلاقى ورفتارى انسان کمک مى کند. به فرموده حضرت على(ع):
«الصاحب کالرقعه فاتخذه مشاکلا»; (۲) شرح نهج البلاغه، ج۲۰- ص ۳۰۹٫
دوست، همچون وصله جامه است، پس آن را همشکل و همسانبا خودت برگزین.
ارتباط قلبى و درونى میان انسانها، به پیوندهاى اجتماعى وبیرونى مى انجامد. روابط اجتماعى هم، در روحیات و اخلاق افراد، اثرمى گذارد. بنابراین، آنان که به تعالى فکر و سلامت اخلاق و تهذیب نفس و تکامل خصیت خویش علاقه مندند، ناگزیر باید در انتخاب دوست، «معیارهاى مکتبى» را لحاظ کنند و به آنچه از دوست «مى گیرند»،اهتمام ورزند. اینکه گفته اند:
تو اول بگو با کیان زیستى.
پس آنگه بگویم که تو کیستى.
نشان دهنده معیار «دوستان» در ارزیابى شخصیت یک فرد است که مردم نیز آن را در داوریها و ارزیابیهاى خویش به کار مى گیرند.
این سخن زیباى حضرت رسول(ص)، خواندنى و شنیدنى است:
«مثل الجلیس الصالح مثل العطار، ان لم یعطک من عطره اصابک من ریحه ومثل الجلیس السوء مثل القین ان لم یحرق ثوبک اصابک من ریحه»; (۳) میزان الحکمه، ج۱۰، ص ۳۶۸
مثل همنشین شایسته و خوب، مثل عطار است، که اگر از عطرخودش هم به تو ندهد، ولى از بوى خوش او به تو مى رسد، و مثل همنشین بد، همچون کوره پز آهنگرى است که اگر لباس تو را هم(جرقه هاى آتش کوره) نسوزاند، ولى بوى کوره به تو مى رسد!
این همان سروده حکمت آمیز سعدى است، در مورد گلخوشبوى در حمام، که در اثر همنشینى با گل، معطر مى شود و از «کمال همنشینى» بهره مى برد، «و گرنه من همان خاکم که هستم! … .».
دوست شایسته
در منابع دینى، در اینکه «دوست خوب» کیست؟ و با چه کسانى باید دوستى و مودت داشت و از معاشرت و همنشینى چه کسانى باید پرهیزکرد، و … احادیث بسیارى است، با رهنمودهاى کاربردى و جالب.
در صدد بررسى و نقل این گونه احادیث نیستیم، اما در قلمرو بحث از آداب معاشرت با دوست و آیین دوستى، توجه به نکاتى که به عنوان صفات دوست خوب مطرح شده است، ضرورى است. همان معیارها، حاوى دستورالعمل چگونگى معاشرت هم هست. به عنوان نمونه به یکى از این روایات، اشاره مىکنیم.
امام حسن مجتبى(ع) در بستر بیمارى بود و پس از آن مسمومیت که به شهادتش منجر شد، در دیدارى که جناده (از اصحاب وى) باحضرت داشت، امام چنین توصیه فرمود:
«اصحب من اذا صحبته زانک، واذا خدمته صانک و اذا اردت منه معونهاعانک و …»; (۴) بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۳۹٫
با کسى همنشینى و مصاحبت و دوستى کن که:
۱- هرگاه با او همنشین شدى، مایه آراستگى تو باشد،
۲- آنگاه که خدمتش کنى، تو را نگهبان باشد،
۳- هرگاه از او یارى خواستى، کمکت کند،
۴- اگر سخنى گفتى، تو را تصدیق کند،
۵- اگر (بر دشمن) حمله بردى، قدرت و صولت تو را بیفزاید،
۶- اگر دستت را به فضل و نیکى دراز کردى، او هم دست، پیشآورد،
۷- اگر در تو (و زندگیت) رخنه اى پدید آمد، آن را برطرف سازد،
۸- اگر از تو نیکى دید، آن را در شمار و حساب آورد،
۹- اگر چیزى از او طلبیدى، عطا کند،
۱۰- و اگر تو ساکت بودى (و چیزى نخواستى) او آغاز کند (ونیازت را برطرف سازد).
اینها اوصاف کسى است که شایسته رفاقت و دوستى از دیدگاه امام مجتبى(ع) است. از اینها برمى آید که آیین دوستى عبارت است از:
آراستن دوست،
یارى رساندن،
قدرشناس بودن،
تقویت کردن،
همکارى داشتن
و در راه دوست، فداکارى و خدمت کردن.
از سوى دیگر، اگر در سخنان ائمه از دوستى با بعضى نهى شده،آنها نیز به عنوان صاحبان «رفتار ناپسند» محسوب مى شوند که در قلمروآیین دوستى نمى گنجد، از قبیل:
عیبجویى، نابخردى، کینه توزى،پرتوقعى، کم ظرفیتى، بددهانى و بدزبانى، بى تقوایى، لجاجت وستیزه جویى، شوخی هاى بیجا و آزاردهنده، خودپسندى و بدرفتارى و از این دست خصلتها و رفتارها. اینها، هم موجب کاهش دوستان وسستى دوستیها مى گردد، و هم شیوه هاى ناپسند در معاشرت با دوستان است که باید از آنها پرهیز کرد.
دوستى حد ومرزى دارد که باید آن حریم حفظ و آن حق، ادا شود.امام صادق(ع) در سخن بلندى این حدود و حقوق را بیان فرموده ،مى افزاید: مراعات این حدود، در هر کس بود (همه اش یا مقدارى) اودوست است، و گرنه نسبت دوستى و صداقت به او نده. این پنج نکته عبارت است از:
اول: آنکه نهان و آشکار دوست، براى تو یکسان باشد.
دوم: آنکه زینت تو را زینت و آراستگى خودش ببیند و عیب ونقصان تو را عیب خویش بشمارد.
سوم: اگر به ریاست و ثروت و پست و مقامى رسید، این پست وپول، رفتار او را نسبت به تو عوض نکند.
چهارم: اگر قدرت و توانگرى دارد، از آنچه دارد نسبت به تو دریغ و مضایقه نکند.
پنجم: (که جامع همه آنهاست) اینکه تو را در گرفتاریها، رها نکند وتنها نگذارد. (۵) میزان الحکمه، ج۵، ص۳۱۰٫
آرى … اینهاست آیین دوستى و برادرى دینى.
جلوه دوستى کامل و راستین، در مودت قلبى، حفظ حرمتها، مراعات حقوق، یارى در هنگام نیاز و مساعدت در وقت گرفتارى است و بدون اینها ادعاى دوستى پذیرفته نیست.
امام على(ع) مى فرماید: مردم، جز با امتحان و آزمایش شناخته نمی شوند. پس همسر و فرزندانت را در حال غیبت و نبودنت امتحان کن، و دوستت را در مصیبت و گرفتارى، و خویشاوندان خود را هنگام نیازمندى و تهیدستى … «و صدیقک فى مصیبتک.» (۶) همان، ص۳۱۳٫
دوست بى عیب؟!
واقعگرایى در همه مسایل، پسندیده است، از جمله در دوستیابى و دوستگزینى.
بعضیها چنان آرمانى فکر مى کنند که از واقعیتهاى ملموس و عینى فاصله مى گیرند و در عالم خیال و ذهن، سیر مى کنند. «دوست بى عیب» ازاین گونه آرمانهاى دستنیافتنى است.
البته باید کوشید تا حد امکان و توان، در دوستیها سراغ افرادى رفت که نقطه ضعف کمترى داشته باشند و اگر بى عیب باشند، چه بهتر. ولى … آیا انسان بى عیب (غیر از معصومین) مى توان یافت؟ هرکس در موردى ممکن است نقصان و نقطه ضعفى داشته باشد. همانطور که طالبان همسر ایده آل و صد در صد بى عیب و نقص، مجرد وبى همسر مى مانند، آنان هم که در پى دوست صد در صد بى ضعف باشند، تنها مى مانند. این حقیقت، به عنوان توجه به یک واقعیت عینى در کلام مولا على(ع) این گونه آمده است:
«من لم یواخ الا من لا عیب فیه قل صدیقه»; (۷) . ۷) همان، ج۱، ص۵۵٫
کسى که بخواهد جز با افراد بىعیب دوستى و برادرى نکند،دوستانش کم خواهند شد.
نکات دیگر ….
در باب دوستى، گوهرهاى فراوانى در گنجینه هاى حدیثى ما نهفته است که در این مختصر، مجال بسط سخن نیست. براى اینکه از آن محتواهاى سودمند و کاربردى بى بهره نباشیم، در اینجا فهرستى ازنکات دیگر که در آیین دوستى باید به کار بست، مى آوریم که برگرفته از احادیث این موضوع است:
از هر چیز، تازه اش را انتخاب کن و از دوست، قدیم ىاش را.
از نشانه هاى بزرگوارى انسان، حفظ دوستان قدیمى است.
بهترین دوستان، آنانند که در نصیحت و خیرخواهى،سازشکارى و مصانعه نمى کنند، عیبهایتان را به شما مى گویند، درکارهاى اخروى کمک کار شمایند، شما را از گناهان باز مى دارند، و ازلغزشهاى شما چشم مى پوشند.
دوست خود را خیلى عتاب و سرزنش نکنید که «کینه» مى آورد.
بدترین دوستان، آنانند که دوستى آنان، شما را به تکلف و رنج وزحمت بیندازد.
دوست واقعى کسى است که عیب دوست خود را در نهان به خودش بگوید، نه در آشکارا و نزد دیگران.
هرگاه با کسى دوست شدید، از نامش، نام پدرش، نام قبیله وشهر و دیارش بپرسید، که این گونه کسب شناختها نشانه صدق دردوستى است.
هرگاه به دوستى علاقه و محبت داشتید، آن را ابراز کنید و به اوبگویید، که موجب افزایش محبت و علاقه مندى مى شود.
آنچه از دوست مى رسد تحمل کنید، تحمل و بردبارى، عیبها رامى پوشاند.
برادران و دوستانتان را نسبت به هر خطا مؤاخذه و محاسبه نکنید، که دوستانتان کاهش مى یابند.
خداوند، تداوم دوستیها را دوست مى دارد. پس بر دوستی هاى خود، استمرار بخشید.
با کسانى که صرفا از روى طمع یا ترس یا تمایلات یا براى خوردن و نوشیدن با شما دوست مى شوند، دوستى نکنید. در پى یافتن دوستان باتقوا باشید!
محبت و دوستى خود را بیجا و بى مورد صرف نکنید، که اینگونه دوستیها در معرض گسستن است.
پایان این بخش را حدیث جالبى از امیرالمؤمنین(ع) قرار مى دهیم که ما را به مراعات حقوق دوستان و برادران دینى فرا مى خواند و از زیرپا گذاشتن حقوق آنان به بهانه دوستى و خودمانى بودن، نهى مى کند.
على(ع) مى فرماید: «حق برادر دینى خود را با اتکاء به رابطه اى که میان تو و اواست، ضایع مکن، چرا که هرگز، کسى که حقش را ضایع و تباه کرده اى، برادر تو نیست:
«لا تضیعن حق اخیک اتکالا على ما بینک و بینه، فانه لیس لک باخ من اضعتحقه.» (۸) نهج البلاغه، نامه ۳۱٫
قدر دوستیها و پیوندهاى عاطفى و دوستانه را بدانیم،
از دوستان صادق و وفادار و پاک و پرهیزکار، دست برنداریم،
چراغ محبت را در دلهاى خویش، روشن و شعله ور نگاه داریم،
از زخم زبان و کلمات تحقیرآمیز و برخورد دشمنى برانگیز بادوستان برحذر باشیم،
«آیین دوستى» را بشناسیم و به کار بندیم.
پی نوشت:
اخلاق معاشرت جواد محدثی اسفند ۱۳۷۸
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین ارغوانی فر ذاکرین: کربلایی محمد جعفری و حسین منوچهری شهرستان گرگان،کوی انقلاب،بین نهضت 6 و 8 حسینیه شهید عقیدی،جمعه شب ها یک ساعت بعد از نماز مغرب و عشاء
مهر ۲۲, ۱۳۹۵
مهر ۲۲, ۱۳۹۵
مهر ۲۱, ۱۳۹۵
مهر ۲۰, ۱۳۹۵
برای عضویت در خبرنامه پیامکی، اطلاعات خود را وارد کنید | |
نام: | |
موبایل: | |
گروه: | |